دیبادیبا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

عشق مامان و بابا

اولین شب تنهایی ما

سلام دختر گلم ،امشب اولین شبیه که من  و تو تنهاییم بابایی رفته پیش عمو مهدی  که باهم فوتبال ببینن برای همین من و تو  تنهاییم طبق معمول تو ساعت ٨ خوابیدی ومن تنها نشستم پای تلویزیون .البته خیلی بد هم نبودا تونستم بعد از مدتها با خودم تنها باشم و بدون هیچ  فکری فقط با خودم یه خلوتی داشته باشم.خلاصه شب جالبیه.تو هم که تازه ٥ ماهت تموم شده و حسابی شیطون شدی ما شاالله..من  که هر روز منتظر یه کار جدیدم ولی تو هنوز چاردستو پا نمیری و یا مامان و بابا نمیگی .البه میدونم یکم برات زوده ولی من خیلی منتظرم.عزیرم امیدوارم به سلامتی بزرگ بشی و همه کارهارو سر وقتش انجام بدی خیلی دوست دارم دیبای گلم.شب بخیر و خوب بخوابی فرشته گوچولوی...
14 خرداد 1392

اولین غلت

امروز دخترم اولین غلت کاملتو زدی،از ٢ماهگی از طاق واز به دمر برمیگشتی ولی امروز در هفته ٢١ تونستی ار حالت  دمرهم به طاق واز برگردی.خدارو شکر داری بزرگ میشی و من شاهد بزرگ شدنت هستم عزیزم
6 خرداد 1392

دیبا جونم به دنیا آمد

بالاخره ١٢ دی ٩١ ساعت ٩:٣٠ صبح در بیمارستان بهمن توسط دکتر رویا کلانتری دخترم با وزن ٣٢٠٠  و قد ٥٠ سانتینتر به دنیا اومد.خدایا هزاران بار شکر که توانسم ٩ ماه این امانتت را در درونم پرورش دهم و امروز صحیح و سالم به دنیا بیاورم از تمام توجهات و الطافت که به من و دختر کوچولوم داشتی و مارا در پناه خود حفظ کردی سپاسگذارم................. از همه دوستان و خانواده و مخصوصا همسر عزیزم که در این ٩ ماه صبورانه من را تحمل کردن نیز تشکر میکنم .....دختر عزیزم خوشحال باش که دوستان و خانواده خوب و مهربانی داری و همیشه در کنارت  هستن .         این کیک را عمه  هدیه برات آورد. به همراه یه عالمه بادکنک های رنگ...
1 خرداد 1392

یک ماهگی دخترم

                  دیبا جونم بالاخره یک ماهت تمووم شد .خیلی ماه سختی برای هممون بود گریه هات دل دردات ..همه باهم  باعث میشد بینهایت غصه بخورم آخه اصلا فکرشو نیکردم اینفدر سخت باشه ولی خدارو شکر یک ذره بهتر شدی جون دیکه برای کولیکت میتونی دارو بخوری و شبها دیگه از ساعت ٨ تا ١٠ جیغ نزنی.ولی بازم برای من که هیج تجربه ای از بچه کوچیک نداشتم  سخت بود خدارو هزار با رشکر که ممامان خوب و با دست وپایی دارم و مثل تمامی مراحل زندگیم همراه و کمکم بود.اما امیدوارم  بعد از اینکه ٤٠ روزت شد به گفته همه آروم بشی دخترم و من از وجود نازنینت لذت ببرم.ببخشید خیلی غر زدم.دست خودم نی...
1 خرداد 1392
1